به راه شوق، خضر جستجو چه می داند
نشان چشمه ز من پرس، او چه می داند
سواد جوهر آیینه بلبلش کرده ست
وگرنه طوطی ما گفتگو چه می داند
ز شوق خاک در دوست، می کند عاشق
نماز را به تیمم، وضو چه می داند
ببین مسیح ز مردن چه غافل افتاده ست
ندیده مرگ پدر، ای عمو چه می داند
کمندافکنی از هر طرف درین باغ است
کسی سلیم به غیر از کدو چه می کند