حکایت لب او همچو قند مشهور است
حدیث غمزه ی مشکل پسند مشهور است
هلال، مصرع خود را به او چه می سنجد
که ابروی تو چو بیت بلند مشهور است
به دشت صید نگردیده، یک شکار نماند
که صیدپیشه به تیغ و کمند مشهور است
خراب محفل عشقم که چون شرار درو
به خانه زادی آتش، سپند مشهور است
سلیم چشم وفا داشتن ز عمر خطاست
که بی وفایی این نالوند مشهور است