سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

درین چمن هوس عیش، کیمیا طلبی ست

که خنده در دهن غنچه، موج تشنه لبی ست

شکنجه ای بتر از خارخار همت نیست

کرم به دست تهی چون جوانی و عزبی ست

ز فکر حشر عبث نیست گریه ی زاهد

که خوف طفل ز مکتب، دلیل بی ادبی ست

چو من بتان عجم را نبوده مجنونی

به طاق ابروی لیلی که قبله ی عربی ست

قدم ز راه طلب زان کشیده ایم که هست

طلب به مذهب ما کفر، اگر خداطلبی ست

به پیش آنکه ندارد سواد عشق، سلیم

کتاب لیلی و مجنون رساله ی عربی ست