شد بهار و به بوستان عید است
لاله با گل به دید و وادید است
جام گیتی نماست ساغر گل
باغبان جانشین جمشید است
هر طرف غلتد از نسیم بهار
فصل مستی گربهٔ بید است
خندهٔ گل گرفت عالم را
مستی او ز جام خورشید است
آسمان به رقص آوردهست
صورت بلبل، نوای ناهید است
از گل آموخت کبک خندیدن
کار اهل جهان به تقلید است
ناشکفته گلی نماند سلیم
غنچهٔ ما ز خنده نومید است