سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴

پیش رویش مژه را قدرت جنبیدن نیست

دیده داریم، ولی حوصلهٔ دیدن نیست

هر‌که زین باغ گذشته‌ست اما می‌فهمد

بر میان دامن سرو از پی گل‌چیدن نیست

وای بر آنکه کند توبه در ایام بهار

این گناهی‌ست که مستوجب بخشیدن نیست

شاید این طور توان یک دو قدم پیش افتاد

هیچ بهتر به ره شوق ز لغزیدن نیست

کعبهٔ اهل نیاز است در دوست سلیم

حاجت مرحله و بادیه گردیدن نیست