بر آن سرم که کنم فاش گفتگوی شراب
گواه مستی زاهد شوم چه بوی شراب
رسانده ایم به جایی شراب خوردن را
که پشت دست نهد پیش ما سبوی شراب
۳
به محفلی که نباشی چو موج می خندان
حباب هم نگشاید نظر به روی شراب
رسید فصل بهار و ضرور شد دیگر
دماغ خشک مرا روغن کدوی شراب
چه زور و قوت مردافکنی ست، پنداری
که خاک رستم یک دست شد سبوی شراب!
سلیم چیز دگر جای می نمی گیرد
به خاک برد خم گنج، آرزوی شراب