سرو چون سایه ز پی آمده رفتار ترا
نرگس زن شده گل، گوشه ی دستار ترا
پای مجنون تو در سلسله کی بند شود
طوق و زنجیر رکاب است طلبکار ترا
عهد کردم که گر این بار به کوی تو رسم
سرمه ی دیده کنم سایه ی دیوار ترا
ای برهمن، شود از صدق تو گر شیخ آگاه
تار تسبیح کند رشته ی زنار ترا
قیمت خاک ز جنس تو بود بیش سلیم
خاک بادا به سر این رونق بازار ترا