آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۴

من به بیداری شب‌های غمت معروفم

به صِفات سگ کویت صنما موصوفم

نیست محروم تر از وصل تو کس چون من زار

گرچه در عشق تو اندر همه‌جا معروفم

به امیدی که دَمِ قتل ببینم رویت

جان به کف منتظر از کشتن خود مشعوفم