ساقیا مستند چشمانت دمی هشیار باش
خواب میآرد فسون غمزهات بیدار باش
عقل بر دین میکند ترغیب و عشق او به کفر
کفر عشق اسلام دان و ز عقل و دین بیزار باش
لعل او دارد مسیحایی نهان در زیر لب
ای دل من مرده وای چشم او بیمار باش
لعل قد او ببین سنگست لعل سرو چوب
بنده لعل سخنگو سرو خوشرفتار باش
چند ای موسی سینا روی با جد و جهد
گو بیا در طور عشق و طالب دیدار باش
من که در بیتالحزن یعقوبوَش افتادهام
صدهزاران یوسفم گو بر سر بازار باش
خواهشی آشفته چو گل گر بشکفتی در باغ خلد
در گلستان ولای مرتضی گو خار باش