گنجور

 
وحشی بافقی

زن جلبی رفته و در همچو من

کرده سخنهای پریشان رقم

می‌روم و می‌خرم و می‌خورم

داروی کاری که براند شکم

پس ز پی جایزه‌اش بر دهن

میریم و میریم و میریم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode