خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷

وصل جمشید طلب تا که به جامی برسی

همره خضر درآ تا به مقامی برسی

آن زمان پی به سراپرده مقصود بری

که در این ره به تمامی، به تمامی برسی

سوسن از دست زبان داد سرِ خوش به باد

تو نگهدار زبان را که به کامی برسی

گر سر و برگ قد دلکش طوبی داری

سعی آن کن که به شمشاد خرامی برسی

وقت آن است خیالی که به عزم ره عشق

ترک ناموس بگیری و به نامی برسی