خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

غم نیست اگر زلفت با فتنه سری دارد

چون نرگس دلجویت با ما نظری دارد

از حالِ دل ریشم تیر تو خبردار است

ز آن روی که او گه گه زاین ره گذری دارد

گویند شکر ذوقی دارد به مذاق امّا

نوش لب شیرینت ذوق دگری دارد

ای مه شب عیشم را بر هم مزن و پرهیز

از آه سحر خیزان کآخر اثری دارد

با ملک جهان میلی ز آن نیست خیالی را

کز عالم درویشی اندک خبری دارد