اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۶۵

دوش از سر خستگی مرا خواب ربود

ناگه صنمم خیال چون ماه نمود

خوش خوش به عتاب گفت در خواب شدی

شرمت بادا که عشق تو هیچ نبود