اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۸۷

گفتند جماعتی زبس نادانی

با ماه که رخسارهٔ او را مانی

در حال مَه از شرم فرو رفت خجل

یعنی که مرا نباشد آن پیشانی