جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۵ - موی سپید

هر چه موی سپید بینی تو

دست در دامن بهانه زنی

برکنی گوئی این ز سودا بود

من ندانم که را همی شکنی

پنبه زاری شد آن بناگوشت

پنبه از گوش کی برون فکنی

بیش از این خار خویشتن ننهند

پیر گشتی برو چه ریش کنی