ای در درون خسته نشان خدنگ تو
جانم جراحت از مژه تیز چنگ تو
گر لطف مینمایی وگر تیغ میزنی
گردن نهادهام چو اسیران به جنگ تو
ما خود فتادهایم، ز ما برمدار دل
ای خاکسار گشته سر ما به سنگ تو
ای تازه گل که رشک بهارست عارضت
خالی مباد این چمن از آب و رنگ تو
شاهی، ز ننگ بود که نامت نبرد یار
آری، حجاب راه تو شد نام و ننگ تو