جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۲۵

ای سفله بس که گفته تو خنده آورد

خوانند مردمان پی دفع ملالتش

گفتی بود جزالت شعرم چنانکه آب

خواهد فرو رود به زمین از خجالتش

آری به هر که شعر بری لت بود جزاش

کو شعر کس که باشد ازینسان جزا لتش