آن کان حسن بود و نبود از جهان نشان
و الآن ان عرفت علی ما علیه کان
اعداد کون و کثرت صورت نمایشی ست
فالکل واحد یتجلی بکل شان
نوری ست محض کرده به اوصاف خود ظهور
نام تنوعات ظهورش بود جهان
هر چند در نهان و عیان نیست غیر او
فی حد ذاته نه نهان است و نی عیان
فایض بود به جود بر اعیان انس و جن
ساری بود ز لطف در اطوار جسم و جان
دانا به هر بصیرت و بینا به هر بصر
گویا به هر زبان و توانا به هر توان
جامی کشیده دار زبان را که سر عشق
رمزی ست کس مگوی و حدیثی ست کس مدان