از یار کهن نمی کنی یاد
این پیشه نو مبارکت باد
فریاد کسی نمی کنی گوش
پیش که کنیم از تو فریاد
۳
با دولت بندگیت هستیم
از خواجگی دو عالم آزاد
شاید که تو را فرشته خوانند
کین لطف ندارد آدمیزاد
آن سوخته یافت لذت عشق
کز وصل نشان ندید و جان داد
۶
از شکر جانفزای شیرین
پرویز نیافت ذوق فرهاد
مرغ چمن وفاست جامی
در دام غم و بلا چه افتاد