باز هوای چمنم آرزوست
جلوه سرو و سمنم آرزوست
نکهت گل را چه کنم ای نسیم
بویی ازان پیرهنم آرزوست
توبه ز می کردم و آمد بهار
ساقی توبه شکنم آرزوست
پرسش اگر نیست بگو ناسزا
کز دهنت یک سخنم آرزوست
من کیم و بزم تو لیکن ز دور
دیدن آن انجمنم آرزوست
زیستنم با تو میسر مباد
بی تو اگر زیستنم آرزوست
بیش مگو جامی ازان لب سخن
کین سخنان زان دهنم آرزوست