فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

پیرو شریعت باش ای دل ار مسلمانی

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

عمر رفته خود بگذشت نامده محقق نیست

حاصل از حیات ای دل یک دم است تا دانی

پیش سنی از قائم دم نزن که نتوان گفت

با رفیق نامحرم حرف راز پنهانی

گر لقای او خواهی با دعای او پرداز

در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی‏

روز و شب دعا می‏کن تا لقای او یابی

جهد کن از وصلش کام خویش بستانی

در جهان مجو کامی غیر خدمتش ای فیض

کاین همه نمی‏ارزد شغل عالم فانی