ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵

چه افتادت ای ترک خرگاه من

که بر من نمی تابی ای ماه من

بدین سر بلندی که در سرو تست

بدو کی رسد دست کوتاه من

ز وجهی که نیکوست روی تو خواست

دل رو شناس نکو خواه من

ره صومعه دوش دیدم به خواب

بیا مطرب امشب بزن راه من

چو آیینه گر نیستی سخت دل

اثر کردی اندر دلت آه من

به جز تو نخواهم من اندر دو کون

گواه سخن حسبی الله من

تویی هم حجاب تو ابن حسام

چرا بر نمی خیزی از راه من