مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۷

در عشق تو جانم انده ناب خورد

وز دیده من فراق تو خواب خورد

چون ز آتش هجر تو دلم تاب خورد

غمهات چنان خورد که یک آب خورد