خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۷

تب کرد اثر در رخ و در غبغب تو

مه زرد شد اندر شکن عقرب تو

چون هست فسون عیسی اندر لب تو

افسون لبت چون نجهاند تب تو