مشهدی است و مرد فقیر و گوشه نشین است و از اقسام شعر برباعی میل دارد و بدین واسطه او را شیخ رباعی میگویند .
این دو رباعی از نتایج طبع اوست :
بر طرف رخت دو زلف عنبر آمیز
از روی لطافت آتش حسن تو را
افتاده چو کاکل پریشان توایم
گفتی که مرا بدردمندان نظریست