وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵

عشّاق ز عشقت همه در سوز و گداز

زهّاد ز شوقت همه در وجد و نیاز

دارم منِ محروم به حسرت چشمی

از دور، که مانده است بر، روی تو باز