نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۶۵ - شیخ عطار فرماید

نسبت روی تو با روی پری نتوان کرد

از کجا تا به کجا بی بصری نتوان کرد

در جواب او

نسبت شرب زر افشان به پری نتوان کرد

از کجا تا به کجا بی بصری نتوان کرد

سالو و ساغر اگر زانکه به عقدت نرسد

گله از گردش دور قمری نتوان کرد

از برای لت کتان سپری زر باید

بهر آن لت کم ازین جان سپری نتوان کرد

نسبت گونه والای به می و بر می

به رخ لاله و گلبرگ طری نتوان کرد

جز به دستار طلا دوز و کلاه قمه

ما برآنیم که دعوی سری نتوان کرد

قاری این جلوه خوبان همه از رخت خوشست

بی سر و پای نکو جلوه گری نتوان کرد