به گلشن بگذرد گر با چنین قد و چنان عارض
شود شرمنده سرو و گل از آن قد و از آن عارض
ز قد خویش سرو و از رخ خود گل خجل گردد
نمایی گر خرامان قد و گر سازی عیان عارض
به سرو و گل نمایی گر قد و عارض تو، ننماید
نه سرو از بوستان قد و نه گل از گلستان عارض
نگویم سرو و گل آن قد و عارض را که سرو و گل
نه رعنا همچو آن قد است و نه زیبا چو آن عارض
بود سرو و گل من آن قد و عارض نگار من
مکن پنهان ز من قد و مساز از من نهان عارض
ندارد پیش سر و قد و ماه عارضت جانا
نه سرو بوستان قد و نه ماه آسمان عارض
رفیق آن سرو گلرخ می دهد می خیز و در پیری
چو شاخ ارغوان کن قد، چو برگ ارغوان عارض