خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

چه خوش باشد میان لاله زاران

برغم دشمنان با دوستداران

گرامی دار مرغان چمن را

الا ای باغبان در نوبهاران

نفیر عاشقان در کوی جانان

صفیر بلبلان بر شاخساران

بنالم هر شبی در آرزویش

چو کبکان دری بر کوهساران

قیامت آنزمان باشد به تحقیق

که از یاران جدا مانند یاران

مرا در حلقه ی رندان درآرید

که می پرهیزم از پرهیزگاران

ز زلف بیقرار و چشم مستش

نمی ماند قرار هوشیاران

خوش آمد قامتش در چشم خواجو

صنوبر خوش بُود بر جویباران