خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۲۶ - وله

صدر بلند مرتبه یحیی که معطیی

مانند او ز مادر ارکان نزاده است

سقائی نشستگه او کنم بچشم

هرگه که بینمش که بپای ایستاده است

صدر از برای آن لقبش بر نهاده اند

کو سینه سالها بزمین بر نهاده است

رویش چو پشت دیک سیه گشته است ازان

کز کودکی همیشه برو در فتاده است

تمغای بنده گر نتواند که وا دهد

بروی گرفت نیست که بسیار داده است