مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

مرهم نکند فایده داغ دل ما را

یارب برسان چشم و چراغ دل ما را

انداخته‌اش از کف و گم کرده بگیرید

از دلبر ما نیز سراغ دل ما را

آن باده کشانیم که جز خون جگر نیست

همچون قدح لاله ایاغ دل ما را

گو رنگ ترا دیده ما ننگرد ای گل

بوئی ز تو کافیست دماغ دل ما را

مشتاق، بَرد گَرد ملال از دل ما اشک

گو ابر مشو سبزه باغ دل ما را