مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴

آن شد که دلم ز طبع چون آتش و آب

می‌ریخت ز دیده چون دُرّ خوشاب

عشقی و جوانی و دل و کامی بود

وین هر سه، دگر بار نبینیم به خواب