امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷ - تتبع مخدوم

قدح به خلوت یارم بهانه‌ای باشد

مرادم از دو سرا کنج خانه‌ای باشد

ز تیر عشق تو زخمی به سینه می‌خواهم

که هرکجا روم از تو نشانه‌ای باشد

غرض ازین که بهر آستانه مالم روی

به چشم روشنی از آستانه‌ای باشد

ز ماه روی تو آن خال شد مراد دلم

ز خرمنی غرض مور دانه‌ای باشد

شرار شعله عشقت نه برق باشد و بس

که از وی آتش دوزخ زبانه‌ای باشد

گه خرام سمندت که تک زنم در پیش

به فرقم آرزوی تازیانه‌ای باشد

مراد فانی ازین رنج بیکرانه خلق

همین که از همه مردم کرانه‌ای باشد