نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵

دیدیم کرانه تا کرانه

غیر از تو نبود در میانه

هم دست هزار آستینی

هم صدر هزار آستانه

۳

یک گلبن و سد هزار گلشن

یک شاهد و سد هزار خانه

شادی زمانه جاودان نیست

اندوه تو عیش جاودانه

جرم دگر است طاعت ما

عفو تو نجوید ار بهانه

۶

آسوده تر آنکه غرقه شد زود

کاین بحر نباشدش کرانه

دست ار نرسد بر آستینش

بگذار سری بر آستانه

شب را بنشاط خوش بصبح آر

تا صبح چه آورد زمانه