دیدیم کرانه تا کرانه
غیر از تو نبود در میانه
هم دست هزار آستینی
هم صدر هزار آستانه
۳
یک گلبن و سد هزار گلشن
یک شاهد و سد هزار خانه
شادی زمانه جاودان نیست
اندوه تو عیش جاودانه
جرم دگر است طاعت ما
عفو تو نجوید ار بهانه
۶
آسوده تر آنکه غرقه شد زود
کاین بحر نباشدش کرانه
دست ار نرسد بر آستینش
بگذار سری بر آستانه
شب را بنشاط خوش بصبح آر
تا صبح چه آورد زمانه