غنچه کی وامی کند چشم دل خود را ز خواب
تا نیفشاند سحر بر روی گل شبنم گلاب؟
شورش دیوانه از زنجیر کی کم شود
می تواند منع جوش بحر سازد موج آب؟
۳
در ترقی می شود حرص از هجوم مال و جاه
تشنگی افزون شود نزدیک چون گردد سراب
دعوی میخانه در میخانه گردد باز صاف
کی نشنید بر زمین موجی که برخیزد ز آب؟
رفته از خود خویش را بیند سعیدا بر درت
کی بود یارب که گردد این دعایش مستجاب؟