سلیم تهرانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶ - تعریف دختر برهمن

برهمن دختری دیدم به دیری

که بت در سجده ی او سر نهاده

هنوزش گردن شیران خونریز

نداده زحمت سیمین قلاده....