اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
دستش که دهد کام خلق شهری
بحری که بود هر کفیش بحری
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
تازه جان سخن از همدمیش
بسته چشم خرد از محرمیش
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
کر خط تو دیده بنده نادرا
بر خط تو سجده کرده ظاهرا
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
تو خضر رهروانی در کمالات
تو شبلی و جنیدی در مقامات
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
دشمنت را مباد جز دل بریان
هیچ دل سوز بهر دیده گریان
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
دوستان دست خداوندیش می نامید
نی نی اینقطره ده آن بحر فشانش دانید
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
ما بثنای تو نه شایسته ایم
چون تو خداوندی و ما بنده ایم
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
عدویت چو شمع آمد ولیکن دم کشتن
که جانرا بصد زاری نیارد بدر بردن
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
زر، تو فشانی بر سر خاصان
یا شده ریزان برگ بهاران
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
چه فلک چه ملک قدمی نچمند
که دمی دعا سوی تو ندمند
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
تنها نه دشت هنر کرمها
تیغ تو شکست قلب تنها
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
طی نکند ثابته و سایره
گر بکشد کلک تو یک دایره
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
علم عدل فرازد ممالکش
جگر ظلم گدازد تدارکش
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
فلک شد بنده درگاهت از بهر سرافرازی
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
نرگسش بود سحر سامری
لیکن این بود عین دلبری
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
سخنت چو باد آرد سوی خاکسار گه گه
دل مرده زنده سازد چه قیامت است وه وه
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
دل تو خواند بعرش وانجم
و نحن اقرب الیه منکم
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
وجود نه فلکت خاک ره بهر قدمی
ستاده خیل ملک بر درت باستحضار
در تو بوسه دهد کعبه گر صفا جوید
چنانکه بر قدمت چهره می نهد زوار
نه فلکت خاک قدم بوسه دهد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
رکاب خنک فلک پیش رخش تست کران
که در هزیمت از او رفته شیر در پیکار
به پیش حمله او باد و آب سست تکند
اگر چه هست به تن همچو سنگ زیر سوار
پیش رخشت کش مبادا سست تک
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳
نکرده ایم بجز مدحتت ستایش کس
روا نباشدم این شیوه هم مگر ناچار
کی بجز مدحت ستایش روا باشد مرا