×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵
گفتمش ای ماهرو نام تو خود چیست
گفت گوشه ی ابرو مرا بر طرف مه نگر
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۲۶
معین با تو گفتم گر بدانی
که نام یار من هفتاد و هشتست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۲۷
با زرده ی خایه یارکن ضم
وانگاه مصحّفش فرو خوان
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۷
نام سرو لاله رخ دانی که چیست
چشمه و آب روان و پای گل
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۲
یار من آن صنم که بخوبیش یار نیست
دارد جمال و قرض زهر یک چهار دانگ
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶۴
آن یار کجاست کاخر روز او را
با بار مصحّف مصغِّر نامست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۲
شه در بر ما نام پری پیکر ماست
لیکن نتوان گفت که شه در بر ماست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۷۶
نام شه ملک چین قلب قلبست
در قلب شه مصحّف قلب شکن
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۳
آن سرو را نگر چو الف در میان زین
تا روشنت شود لقب شهسوار من
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۵
ای مفخر روزگار وای صدر زمن
معلومت اگر نگشت نام بت من
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۸
آب معکوس در میان شراب
نام آن نازنین سر مستست