گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵۳

 

بدان مرغک مانم که همی دوش

بزار از بر شاخک همی فنود

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۳

 

چنان بار برآورد به خویشتن

که من گویم: خوردست سوسمار

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۷

 

به حق آن خم زلف ، بسان منقار باز

به حق آن روی خوب، کز گرفتی براز

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۸

 

خشک کلب سگ و بتفوز سگ

آن چنان که نجنبید او را هیچ رگ

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۷

 

گر همه نعمت یک روز به ما بخشد

ننهد منت بر ما و پذیرد هن

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۱

 

از پی الفغده و روزی به جهد

جانورسوی سپنج خویش جویان و روان

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۵

 

ازان کوز ابری باز کردار

کلفتش بسدین و تنش زرین

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴۲

 

کز شاعران نوندمنم و نوگواره

یک بیت پرنیان کنم از سنگ خاره

رودکی
 

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴۴

 

بتگک ازان گزیده‌ام این کازه

کم عیش نیک و دخل بی اندازه

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۱

 

ای بلبل خوش آوا، آوا ده

ای ساقی ، آن قدح باما ده

رودکی
 
 
sunny dark_mode