گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۸ - در معنی سماع

 

عاشقی کو سخن باو شنود

هر چه وارد شود نکو شنود

آن زمانت رسد سراندازی

کانچه داری جزو براندازی

دف چه باید؟ که زخم پنجه خورد

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۹ - در صفت عارف و عرفان

 

از در معرفت مگردان روی

کام جویی، به شهر عرفان پوی

کندرین گرد شهسوارانند

علم او را خزانه دارانند

به امانت ز حق پیام رسان

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۰ - در توحید

 

بینش اوست غایت عرفان

دانش او سرایت عرفان

نرسد کس به کنه معرفتش

مگر از باز جستن صفتش

احدیت نشان ذاتش دان

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۱ - در تحقیق زیارت قبور

 

نور با جان اگر چه همرنگست

با تنش نیز صحبتی تنگست

سوی این روشنی همی پویند

این زیارت که خلق میگویند

گر ازین نور اثر ندیدی عام

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۲ - در تصدیق کرامات اولیا

 

قوت نفس را مقاماتست

سر آن معجز و کراماتست

نفس چندانکه هست بالاتر

در کرامات و کشف والاتر

از کدورت دلت چو گردد دور

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۳ - در حقیقت اجابت دعا

 

گر دعا جمله مستجاب شدی

هر دمی عالمی خراب شدی

تو دعا را اگر ندانی روز

نشوی بر مراد خود پیروز

تا نیابد دل تو راه به غیب

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۴ - در صفت ارشاد پیر

 

اول استاد، پس گهر سفتن

تا نباید به درد سر خفتن

مرد را کاوستاد یار شود

زود باشد که مرد کار شود

در عزش به رخ فراز کند

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۵ - در شرح حال اهل زرق و تلبیس

 

همه روی زمین نفاق گرفت

مردمی ترک اتفاق گرفت

از حقیقت به دست کوری چند

مصحفی ماند و کهنه گوری چند

کور با کس سخن نمیگوید

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۶ - در منع تقلید

 

پی تقلید رفتن از کوریست

در هر کس زدن ز بیزوریست

من درین کوچه خانه‌ای دارم

هم ازین دام و دانه‌ای دارم

گر به سالوس دام باز کشم

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۷ - دور سوم در شرح معاد خلایق و احوال آخرت

 

مرکب راه را فرو کش تنگ

که برون شد ز شهر پیش آهنگ

سخن هول آن دو راه مگوی

پیش کوران حدیث چاه مگوی

شب تاریک و دیو و بیغوله

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۸ - در سبب مرگ طبیعی

 

پیش ازین کردمت ز حال آگاه

که: سه روحند جسم را همراه

کار هر یک پدید و مدت کار

وین سخن باز می‌کنم تکرار

تا چهل سال روح روینده

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۹ - در ذکر معاد و تجرد کلی

 

چون تعلق برید جان از جسم

نبود حال جان برون زد و قسم:

گر نکوکار بوده باشد، رست

ورنه در خاک خوار ماند و پست

نفس اگر پاک و گر پلید بود

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۰ - در تدبیر این سفر

 

گر مریدی ز دار دور شود

در مریدی در آن حضور شود

چون ترا نیز عزم این راهست

دل تو زین عزیمت آگاهست

رخ به راه آر و رخت بر خر نه

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۱ - در عروج روح به عالم اصلی

 

پدری داری اندرین بالا

گشته در اصل و در گهر والا

گر ازین قبه ره به دریابی

خویش را پیش آن پدر یابی

پدرت را برادران هستند

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۲ - حکایت

 

بود روزی مسیح و یارانش

دانش اندوز و راز دارانش

سخن عشق را بیان میکرد

فاش میگفت و پس نهان میکرد

در میان سخن چو یارانش

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۳ - درتحقیق وصول عرفی

 

عشق از آنسوی عقل گیرد دوست

و آن کزان سوی عقل باشد اوست

هرچه بالای طور عقل بود

نه به تدبیر و غور عقل بود

دلت اینجا ز دل جدا گردد

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۴ - در بیان علومی که همراه نفس شوند

 

در قیامت کجا رود با نفس؟

علم هر بوالفضول و هر با خفس

علم نفسست و عقل و علم‌اله

کز جهان با تو میشود همراه

وین سه علم ار کنی به عقل نظر

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۵ - درصفت بهشت و مراتب آن

 

چون بمیری ازین جواهر خمس

عقل و نفست نپاید اندر رمس

در این نه مقوله بسته شود

دل ازین چار قید رسته شود

برهی از سه بعد و از شش حد

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۶ - حکایت

 

شد غلام ملک به می خوردن

بشدند از پیش به پی کردن

یافتندش به کنج میخانه

مفلس و عور و مست و دیوانه

پس بگفتند پند و هیچ نگفت

[...]

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۷ - در معارج ارواح و ابدان و عذاب ایشان

 

ورندارد ز دین و دانش بهر

از تنش جان جدا کنند به قهر

در جهان جای او حجیم بود

آبش از جرعهٔ حمیم بود

تنگ ماند برو جهان فراخ

[...]

اوحدی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
sunny dark_mode