گنجور

 
۱
۷
۸
۹
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۱

 

ظاهر بینان که دم زنند از یاری

زنهار که یار خویششان نشماری

ماننده آینه و آبند این قوم

تا در نظری، در دلشان جا داری

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

ای خواجه مکن فخر به مال دگری

عیب ست توانگری به مال دگری

چون تیر نشسته خواهمت دید به خاک

زنهار دگر مپر به بال دگری

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۳

 

روزی که برغم چرخ مهمان منی

آباد کن کلبه ویران منی

هر لحظه چرا میل برفتن داری

ای جان جهانیان مگر جان منی

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

از سینه خیال قد آن سروسهی

چون رفت ای اشک زحمت من چه دهی

باید نکنی نهال را چون کندی

زینش چه رسد که ریشه در آب نهی

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۵

 

من کرده ام از هر مژده یی دریایی

او ساخته بزم غیر را مأوایی

از بخت بد من است این ورنه کسی

طوفان جائی ندید و دریا جایی

۲ بیت
ابوالحسن فراهانی
 
 
۱
۷
۸
۹
 
تعداد کل نتایج: ۱۶۵