اوحدی » جام جم » بخش ۸۸ - در آداب مریدی
طلبت چون درست باشد و راست
خود در اول قدم مراد تراست
حق چو خواهد که بنده راه برد
از بدیهایش در پناه برد
بنده توفیق را چو اهل شود
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۸۹ - حکایت
مرشدی را ملامتی افتاد
در مریدان قیامتی افتاد
به خصومت میان فرو بستند
وز پی خصم او برون جستند
زان مریدان یکی که داناتر
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۰ - در ترک و تجرید
بیدرم باش، ارت سرد نیست
کاولین گام عاشقان اینست
این ده و باغ و بچه وزن تو
غول راهند و غل گردن تو
غل و غولی چنین گذاشته به
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۱ - در فایدهٔ جوع
قوت دل ز عقل و جان باشد
قوت تن ز آب و نان باشد
خانه خالی بود، حضور دهد
تن خالی فروغ و نور دهد
علم جویی، به ترک سیری کن
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۲ - در فضیلت بیخوابی
عز ناخفتن، ار تو هستی کس
نص یا «ایهاالمزمل» بس
شود از آب چشم و بیداری
بر زبان چشمهٔ سخن جاری
خواب را گفتهای برادر مرگ
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۳ - در خاصیت گوشه گرفتن
خوبرویان چو رخ همی پوشند
عاشقان در طلب همی کوشند
یافت عنقا به عزلت و دوری
قاف تا قاف نام مستوری
هر که او عزلت اختیار نکرد
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۴ - در صفت خاموشی
از خموشی رسیدهاند وز سیر
زکریا و مردم اندر دیر
از پس ناامیدی انا
این به عیسی و آن به یوحنا
نه صدف نیز از آن دهن بستن
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۵ - در زهد
زهدت آن باشد، ای سعادت جوی
کز متاع جهان بتابی روی
روی در فضل بینیاز کنی
پشت بر فضلهٔ مجاز کنی
بر فرازی ز فقر صرف درفش
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۶ - در اخلاص
به ریا روی در خدای مکن
پیش یزدان به زرق جای مکن
هر نمازی و و طاعتی که تراست
بوریایی نیرزد، ار بریاست
دیگری خواه باش و خواه مباش
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۷ - در صفت زرق و ریا و ارباب آن
سخنی کز سر معامله نیست
عقل را اندرو مجامله نیست
بیرعونت قدم نخواهی زد
بیریا هیچ دم نخواهی زد
آن نماز دراز کردن تو
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۸ - در توکل
یاری از غیر حق نه از دینست
حق «ایاک نستعین» اینست
گر تو این نکته را نمیدانی
هر دم «الحمد» را چه میخوانی؟
عاشق دوست یاد نان نکند
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۹ - در صبر و تسلیم
زمرهای از بلا هلاک شوند
به بلا از گناه پاک شوند
تو هم ار عاشقی بلاگش باش
چون بلازوست، با بلا خوش باش
هر کرا آشنای خود سازد
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۰ - در ستایش اهل رضا و خرسندی
حبذا! مفلسان آواره
جامه و جان پاره در پاره
غم بیشی ز دل به در کرده
به کمی سوی خود نظر کرده
به دلی زنده و تنی مرده
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۱ - در خطر مخلصان و نازکی آداب عبودیت و وقت آزمایشهای حق سبحانه
مخلصانی که در مراقبتند
در هراس خلاف عاقبتند
لهجهٔ خشم او نداند کس
مخلصان راست این هدایت و بس
هر کرا میکشد به خنجر خشم
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۲ - مثال
هم چو شمع از غمت بسوزاند
گه کشد، گاه برفروزاند
اعتبارت کند به هر مویی
بازگرداندت به هر رویی
گه سرت را بکار برگیرد
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۳ - در شکر
شکر کن، تا شکر مذاق شوی
نام کفران مبر، که عاق شوی
غایت شکر چیست؟ دانستن
حق یک شکر نا توانستن
شکر ما گر رسد به هفت اورنگ
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۴ - در مرتبهٔ عقل و جان
پیش ازین آدمی و این آدم
دیو بود و فرشته در عالم
چون رسید آدمی ز عالم جود
عزتش را فرشته کرد سجود
با روانش ملک چو خویشی داشت
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۵ - در معنی دل
عرش رحمن دلست، اگر دانی
دل باقی، نه این دل فانی
دل باقی محل نور خداست
دل فانی ازین محله جداست
ز آسمان گر بیفتی اندر خاک
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۶ - در تحقیق دل و نفس به مذهب اهل سلوک
عقل را دل گزیده فرزندیست
روح را هم یگانه دلبندیست
نفس نطقی و روح انسانی
دل تست، این رواست گردانی
علت آن دو چیست؟ حضرت هو
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۷ - در عشق
عشق و دل را یک اختیار بود
عقل و جان را دویی حصار بود
ز آستان عقل پیشتر نرود
عشق خود ز آشیان بدر نرود
بال دل چیست؟ عشق دیوانه
[...]