×
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۱
عرفی نه مرا حاصل کان می باید
محصول زمین و آسمان می باید
آن کو به قناعت مثل آید، او را
گر هیچ نه، گنج شایگان می باید
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۲
عرفی لب معنی ام دم از نور زند
آتش به نهاد شجر طور زند
منصور دم از بی ادبی می زد و من
مرغ ادبم نغمهٔ منصور زند
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۳
توفیق گذشته گر به ما باز آید
این بخت عجوز بر سر ناز آید
شاهین کرم گر بگشاید پر و بال
بس طایر بسمل که به پرواز آید
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۲۴
بی یاد لب تو خضر دل مرده شود
بی فیض رخت بهشت پژمرده شود
پژمرده شود دلم ز تاثیر غمت
از آتش اگر کباب افسرده شود