گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱

 

در عین حباب آب دریاب

آن آب در این حباب دریاب

نقشی است خیال عالم ای یار

خوابی است و هم به خواب دریاب

مستیم و خراب در خرابات

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲

 

عین ما جو و در این بحر به جز ما مطلب

غرق دریا شو و جز ما تو ز دریا مطلب

ما حبابیم زده خیمه‌ای از باد بر آب

به از این در دو سراخانه و مأوا مطلب

غیر ما را نتوان یافت در این بحر مجو

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳

 

در دل ما نقد گنج ما طلب

گوهر ار جوئی از این دریا طلب

یک زمان در بحر ما با ما نشین

عین ما را هم به عین ما طلب

عشق را جائی معین هست نیست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴

 

نقد گنج کنت کنزا را طلب

گوهر دُر یتیم از ما طلب

عاشقانه خم می را نوش کن

جرعه ای بود بیا دریا طلب

از دوئی بگذر که تا یابی یکی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵

 

دردمندانه بیا ما را طلب

درد دل جانا ز بودردا طلب

در چنین دریای بی پایان درآ

عین ما را هم ز عین ما طلب

طالب و مطلوب را با هم نگر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶

 

عاشقی دریادلی از ما طلب

آن چنان گوهر در این دریا طلب

نقد گنج کنت کنزا را بجو

از همه اسما مسمی را طلب

هر که یابی دامن او را بگیر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷

 

ذوق ما داری درآ در بحر ما ، ما را طلب

آبرو جوئی مرو هر سو بیا ما را طلب

موج دریائیم و ما را دل به دریا می کشد

حال این دریای ما گر بایدت از ما طلب

ای محقق بی حقیقت هیچ شیئی هست نیست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸

 

همت از درویش صاحب دل طلب

خدمت درویش کن حاصل طلب

درد هجران از دل درویش جو

راحت ار می جویی از واصل طلب

گوهر ار خواهی درآ در بحر ما

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹

 

خوش حضوریست بزم ما دریاب

هرچه می بایدت بیا دریاب

می جام فنا چه می نوشی

ذوق خمخانهٔ بقا دریاب

در خرابات دُرد دردش نوش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰

 

در محیط عشق ما گوهر طلب

هفت دریا را نجو دیگر طلب

عود دل در مجمر سینه بسوز

آنچنان عودی در این مجمر طلب

وصل آن محبوب بی همتای ما

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱

 

ای دل اسرار ما ز جان دریاب

بگذر از خود بیا خدا دریاب

شاهد غیب در شهادت بین

شاه در کسوت گدا دریاب

موج و دریا و خلق و حق بنگر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲

 

رو فنا شو بیا بقا دریاب

خوش بقائی از این فنا دریاب

قدمی نه درآ در این دریا

عین ما را به عین ما دریاب

دُردی درد دل تو خوش می نوش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳

 

ساغر پر شراب را دریاب

آب نوش و حباب را دریاب

چیست نقش خیال جمله حجاب

بی حجابست حجاب را دریاب

آفتاب است و ماه خوانندش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴

 

ای آب حباب آب دریاب

سرچشمهٔ این سراب دریاب

جامی و شراب و جسم و جانی

این جام پر از شراب دریاب

ساقی قدحی به دست ما ده

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵

 

در موج و حباب آب دریاب

آن آب در این حباب دریاب

در آینهٔ مه منور

نور رخ آفتاب دریاب

هر برگ گلی که رو نماید

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶

 

در عین ما نظر کن جام پر آب دریاب

جام شراب بستان آب و حباب دریاب

هر ذره ای که بینی جام جهان نمائیست

در طلعت چو ماهش تو آفتاب دریاب

او بی حجاب با تو ، تو در حجاب از وی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷

 

وجود مطلق الحق اوست دریاب

مقید او و مطلق اوست دریاب

خیال باطلت دارد پریشان

ببین مجموع را حق اوست دریاب

توئی طالب توئی مطلوب ما فهم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸

 

آب ما می رود بجو دریاب

عین ما را بجو نکو دریاب

جام بِستان و باده را می نوش

خم می می نگر سبو دریاب

وا مکن دیده را ز اهل نظر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹

 

دل به ما ده بیا دلی دریاب

این چنین حل مشکلی دریاب

به خرابات رو خوشی بنشین

رند سرمست واصلی دریاب

این همه علم کرده ای تحصیل

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰

 

چون بر آمد از دل جام آفتاب

نزد ما هر دو یکی شد برف و آب

مجمع البحرین جامست و شراب

این شراب و جام آبست و حباب

جام می بردست می گردم به ذوق

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۷۸
sunny dark_mode