گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۴

 

ترا که ملک بدست برادر پدرست

معینست که دانی که چیست نام وزیر

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۵

 

ای مفخر روزگار وای صدر زمن

معلومت اگر نگشت نام بت من

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۶

 

برگیر چهار برگ گشنیز و بنه

بر گوشه ی خوانچه تا بدانی روشن

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۷

 

نام تو که هست چون منت بنده هزار

گر زانک هزار نیست صد باری هست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۸۸

 

آب معکوس در میان شراب

نام آن نازنین سر مستست

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode