گنجور

 
۱
۳
۴
۵
۶
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

 

با دیده اشکبار باید عاشق

سرگشته روزگار باید عاشق

آسوده دلی طریقه معشوق است

آشفته و بی قرار باید عاشق

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۲

 

هر سبزه تر که سر زدست از دل خاک

نوک مژه ایست از تحسر نمناک

گویا که شده خاک اسیران زمین

گریان ز غمی که دیده اند از افلاک

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۳

 

ما را هدف تیر بلا کرد فلک

با محنت و درد مبتلا کرد فلک

از یار و دیار خود جدا کرد فلک

فریاد ز ظلمی که بما کرد فلک

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۴

 

ای ماه رخت شمع شبستان خیال

خالی شدن من ز خیال تو محال

دی کرده خیال تو مرا در همه حال

فارغ ز غم فراق و امید وصال

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۵

 

چون دید مرا مایل زلف و خط و خال

افکند نظر سوی من آن طرفه غزال

جمعیت حال داشتم چشم رسید

دیوانه شدم مرا پریشان شد حال

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۶

 

در پرده شدی پرده فتاد از کارم

خون گشت روان و چشم گوهر بارم

بگداخت تنم سوخت دل افگارم

دریاب و گرنه می کشد غم زارم

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۷

 

در صورت اگر طالب معشوق و مییم

در معنی ازین طریق محظوظ کییم

زهاد چنان که می نمایند نیند

ما نیز چنان که می نماییم نه ایم

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

 

صد شکر که زهاد بداندیش نه ایم

شیخان سفیه حیله اندیش نه ایم

چون زاهدگان و شیخگان سالوس

مداح خود و معتقد خویش نه ایم

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

 

در دل غم یاریست که من می دانم

اندو نگاریست که من می دانم

عمریست که جز عشق ندارد کاری

دل عاشق کاریست که من می دانم

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۰

 

داغ غم هجران تو در جان دارم

صد ناله ز داغ غم هجران دارم

ای عمر که بی تو زندگی دشوارست

غم کشت مرا از تو چه پنهان دارم

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

 

یارب دل تیره ام منور گردان

هر کار که باشدم میسر گردان

روی دلم از غیر درت برگردان

تا هست مقیم خاک این در گردان

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۲

 

چشمی بگشا حال دل زارم بین

خون ریختن دیده خونبارم بین

با خنجر غمزه سینه ام را بشکاف

داغ غم خود بر دل افکارم بین

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۳

 

خوش آن که دمی با تو کنم سیر چمن

من پر کنم از اشک و تو از گل دامن

ما را نبود رقیب در پیرامن

من باشم و تو باشی و تو باشی و من

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۴

 

ماهی که شدم واله رخساره او

بربود دلم نرگس خونخواره او

آن به که ز من مدام گردد پنهان

چون نیست مرا طاقت نظاره او

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۵

 

دارد دل زارم آرزوی رخ او

تا من بوصالش برسم طالع او

لطف سخن لعل لبش هست نکو

عشقش یکسو جمیع هستی یکسو

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۶

 

هر دل که غم عشق نهان است درو

لذتهای همه جهان است درو

جسمی که درو نیست دل غمزده

قبریست که مرده نهان است درو

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۷

 

گر طالب آرام دلی کام مجو

ور کام طلب می کنی آرام مجو

دامیست جهان تو مرغی افتاده بدام

آرام دل و کام درین دام مجو

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۸

 

ای فیض هدایتت مرا هادی راه

دایم تو ز حال من به از من آگاه

شادم که دم سوآل و تقریر گناه

تو صاحب دعوی تو قاضی تو گواه

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۹۹

 

ابنای زمان که در جهانند همه

از جور زمانه در فغانند همه

هر یک به هوس عاشق کاری شده است

بی عشق نیند عاشقانند همه

۲ بیت
فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

جمعی که درین بساط هستند همه

از باده جام جهل مستند همه

هر یک غرضی را بت خود ساخته اند

اینست سخن که بت پرستند همه

۲ بیت
فضولی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
 
تعداد کل نتایج: ۱۰۵