گنجور

 
۱
۳
۴
۵
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

 

تا آمدن تو شوق را گشت یقین

بندد ز طرب، خانه ی دل را آیین

خود را برسان که شوق از اندازه گذشت

جایی مکن آرام بجز خانه ی زین

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲

 

با هم دو برادر سیه فام ببین

گویی که دوپاره کرده ای یک سرگین

لیکن به قد پست و بلند ایشان

فرق است چو سایه های پیشین و پسین

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۳

 

ای آن که معانی ز تو محتاج شده

ناموس سخن از تو به تاراج شده

ربطی نبود به نظم و نثرت، گویی

معنی ز قلمرو تو اخراج شده!

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴

 

مهری به دلم چو نور در باصره ای

شوری به سرم چو دود در مجمره ای

در بزم ز ناله بینوایم، ای کاش

مطرب ز برای من کشد دایره ای

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۵

 

از تندی مرکب نه ز زین افتادی

گویم ز چه ای قبله ی دین افتادی

از غیب ترا بشارت فتح رسید

در سجده ی شکر بر زمین افتادی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶

 

هرگز نرسانیده سعادتمندی

از پهلوی خود فیض به حاجتمندی

هرچند که چون پیاله گردید دلم

غیر از خم می ندید دولتمندی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷

 

ای ساغر می اگر گهر می بودی

مقبول جهان کی این قدر می بودی

زین بیش عزیز هر نظر می بودی

ای دختر رز اگر پسر می بودی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

 

ای غیر که همچون مژه از گریه تری

وز ذوق نوای عاشقی بی خبری

از مرغ قفس ناله شنیدن دارد

گوشی بگشای همچو گل، گرچه کری

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

 

از یک طرف آشنا و غیری داری

وز سوی دگر، کعبه و دیری داری

هر گاه درین دشت تماشاگاهی ست

خوش باشد اگر دماغ سیری داری

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۰

 

این پیکر زرین که جهان گشته بسی

آرام چو سیماب ندارد نفسی

خورشید مگو، که این سپهر غماز

هر روز ز بام افکند طشت کسی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

 

گه منع کنندم ز غم مشتاقی

گه طعنه زنندم ز شراب و ساقی

القصه دل سوخته ام نیست دمی

آسوده چو سنگ آتش از چخماقی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۲

 

از شورش دریاست دلم غمخورکی

خوش نیست صدای آب جز شرشرکی

بار سفرم کجا به کشتی بودی

چون موج مرا بودی اگر اشترکی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۳

 

ای دشمن اهل سخن از بی سخنی

در عیب هنر، کار تو گوهرشکنی

انصاف چگونه در تو گنجد، که پر است

بیرون تو از کبر و درونت ز منی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴

 

چون شعله ز خویش باش افروختنی

ذاتی بود این هنر، نه آموختنی

کو آتش عشقی، که شده در تن من

چون رشته ی شمع، هر رگی سوختنی

۲ بیت
سلیم تهرانی
 
 
۱
۳
۴
۵
 
تعداد کل نتایج: ۹۴