عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
دوش آن بت من دست در آغوشم کرد
بگرفت و بقهر حلقه در گوشم کرد
گفتم صنما ز عشق تو بخروشم
لب بر لب من نهاد و خاموشمکرد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
تا من بمیان خلق باشم با تو
تنها ز همه خلق من و تنها با تو
خورشید نخواهم که برآید با تو
آیی بر من سایه نیاید با تو
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
مجنون روزی سگی بدید اندر دشت
مجنون همگی بر سر سگ شادان گشت
گفتند که بر سگی ترا شادی چیست
گفتا روزی بکوی لیلی بگذشت
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
گر عشق همی مونس و هم خانۀ ماست
غمها همه یک جرعۀ پیمانۀ ماست
از عقل فراگذر که در عالم عشق
او نیز غلام دل دیوانۀ ماست
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
بستم کمر عشق بنام دل خویش
بردم بر دلبرم پیام دل خویش
حاصل کردم مِراد و کام دل خویش
ای من ز میان جان غلام دل خویش
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثامن - اسرار قرآن و حکمت خلقت انسان
ای سرو سهی ماه تمامت خوانم ؟
یا آهوی افتاده به دامت خوانم ؟
ز این هر سه بگو که تا کدامت خوانم ؟
کز رشک نخواهم که به نامت خوانم
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثامن - اسرار قرآن و حکمت خلقت انسان
فرمان بری و زلف به میدان ببری
چوگان کنی و گوی ز شاهان ببری
چوگان زلف را اگر تو فرمان ببری
چیزی که بگفتهای به پایان ببری
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثامن - اسرار قرآن و حکمت خلقت انسان
ای نوش لبان چه زهر نابی بر من
وی رحمت دیگران عذابی بر من
دستم ندهی و دست تابی بر من
خورشید جهانی و نتابی بر من
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
در مذهب شرع کفر رسوا آمد
زیرا که جنون ز عشق سودا آمد
هر کس که به کفر عشق بینا آمد
از دست بت شاهد یکتا آمد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
معشوق منا! بی تو نمییارم زیست
درمان وصال تو نمیدانم چیست
تا عشق فراق کرد دیوانه دلم
در عالم، کس نیست که بر من نگریست
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
ای کفر، مغان از تو جمالی دارند
وز حسن تو بی نشان کمالی دارند
کافر نشوند که کفر راهی دورست
از کفر دریغا که خیالی دارند!
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
از نور به نور، منزلی بس دور است
کاین نور ز ظلمتست و آن از نور است
توحید و یگانگی برون از نور است
آنکس که نداند این سخن معذور است
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
اندر دو جهان مشرک و کافر ماییم
زیرا که بت و شاهد و دلبر ماییم
با گوهر اصل هیچ نماند در خور
آن گوهر اصل را چو در خور ماییم
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
جویندهی ما به شهر در بسیارست
ای هر که مرا جوید کارش زارست
بر درگه ما ز ده هزاران دارست
بر هر داری سر مریدی زارست
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
معشوق بلاجوی ستمگر دارم
وز آب دو دیده آستین تر دارم
جانم برد این هوس که در سردارم
من عاقبت کار خود از بر دارم
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
از عشق تو ای صنم غمم بر غم باد
سودای توأم مقیم دم بر دم باد
با آتش عشق تو دلم محکم باد
عشقی که نه اصلیست اصلش کم باد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
در کوی خرابات چه درویش و چه شاه
در راه یگانگی چه طاعت چه گناه
بر کنگرۀ عرش چه خورشید چه ماه
رخسار قلندری چه روشن چه سیاه
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
معشوق، مرا گفت نشین بر در من
مگذار درون آنکه ندارد سر من
آنکس که مرا خواهد گو: بیخود باش
این، درخور کس نیست مگر در خور من
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
گر خال و خد و چشم تو کافر باشد
این جان و دلم درو مُجاور باشد
شرطی کن اگر زلف تو بیداد کند
ما را صنما لب تو داور باشد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
چندان نازست ز عشق تو در سر من
کاندر غلطم که عاشقی تو بر من
یا خیمه زند وصال تو بر سر من
یا در سر این غلط شود این سر من