شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۴ - اشارت به خال
بر آن رخ نقطهٔ خالش بسیط است
که اصل مرکز دور محیط است
از او شد خط دور هر دو عالم
وز او شد خط نفس و قلب آدم
از آن حال دل پرخون تباه است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۶ - جواب
شراب و شمع و شاهد عین معنی است
که در هر صورتی او را تجلی است
شراب و شمع سکر و نور عرفان
ببین شاهد که از کس نیست پنهان
شراب اینجا زجاجه شمع مصباح
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۷ - اشارت به خرابات
خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفر است ور خود پارسایی است
نشانی دادهاندت از خرابات
که «التوحید اسقاط الاضافات»
خرابات از جهان بیمثالی است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۵۹ - جواب
بت اینجا مظهر عشق است و وحدت
بود زنار بستن عقد خدمت
چو کفر و دین بود قائم به هستی
شود توحید عین بتپرستی
چو اشیا هست هستی را مظاهر
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۰ - اشارت به زنار
نظر کردم بدیدم اصل هر کار
نشان خدمت آمد عقد زنار
نباشد اهل دانش را مؤول
ز هر چیزی مگر بر وضع اول
میان در بند چون مردان به مردی
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۱ - اشارت به ترسایی و دیر
ز ترسایی غرض تجرید دیدم
خلاص از ربقهٔ تقلید دیدم
جناب قدس وحدت دیر جان است
که سیمرغ بقا را آشیان است
ز روحالله پیدا گشت این کار
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۲ - تمثیل در اطوار سیر و سلوک
بود محبوس طفل شیرخواره
به نزد مادر اندر گاهواره
چو گشت او بالغ و مرد سفر شد
اگر مرد است همراه پدر شد
عناصر مر تو را چون ام سفلی است
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۳ - اشارت به بت
بت ترسا بچه نوری است باهر
که از روی بتان دارد مظاهر
کند او جمله دلها را وشاقی
گهی گردد مغنی گاه ساقی
زهی مطرب که از یک نغمهٔ خوش
[...]
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۴ - خاتمه
از آن گلشن گرفتم شمهای باز
نهادم نام او را گلشن راز
در او راز دل گلها شکفته است
که تا اکنون کسی دیگر نگفته است
زبان سوسن او جمله گویاست
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
به نام آن که اول کرد و آخر
به نام آن که باطن کرد و ظاهر
خداوند منزه پاک و بی عیب
که عالم را شهادت کرد از غیب
به هر وصفی که خوانی در شریعت
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲ - در حقیقت اسلام فرماید
چه فرقست ای پسر از جسم تا جان
چنان دان فرق از اسلام و ایمان
بدان کاسلام باشد حکم ظاهر
بود ایمان نصیب جان طاهر
تو شرح صدر از اسلام میدان
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۳ - حکایت
چه نیکو گفت آن پیر سخندان
بدان عامی سرگردان و حیران
که صوفی و امام و شیخ و زاهد
سه ماهه دار و قرآن خوان و عابد
مرقعپوش و صاحب تاج و کشکول
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۴ - در تحقیق حقیقت
به کلی دور شو از رسم و عادت
بگو از جان و دل قول شهادت
برو در پیش کُن یک راه جان را
که قدری نیست اقوال زبان را
به اخلاص و یقین کن کار خود راست
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۵ - در تحقیق طهارت
ز دنیا و ز دنیادار شو دور
مباش از بهر دنیا بیش رنجور
که دنیا چون رباط است اندر این راه
بباید رفتنت زین جای ناگاه
ز نیک و بد هر آنچت خلق گویند
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۶ - در تحقیق نماز
خشوع مومنان جان نماز است
از آن معنی که با او دوست راز است
اگر از جان و دل با حق به رازی
یقین میدان که دایم در نمازی
اگر چه افضل طاعت نماز است
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۷ - در تحقیق زکوة
چو دانستی عماد دین صلوه است
از آن پس در پیش آتو الزکوه است
زکوه مال جندانی که حالست
برون میکن چو دانی شوخ مالست
چو بینی مستحق از طعم و طیبی
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۸ - حکایت
چنین گویند مردی بود قصاب
بخیلی کز بخیلی بود در تاب
زکوه سیم و زر هرگز ندادی
وگر دادی بسی منت نهادی
جگربندی نهاده بود در پیش
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۹ - در تحقیق روزه
ز خشم و شهوت و از حرص و کینه
تهی کن ای پسر امروز سینه
وگر مه در قیامت این چهارت
برآرند از دل و ار جان دمارت
ز من بشنو رها کن لعب و طیبت
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۰ - در تحقیق حج و ارکان آن گوید
هر آن امری که فرمودت به جای آر
به کعبه روی خود سوی خدا آر
چو کردی نیّت از اوّل نکو کن
از آن پس اعتماد خود بر او کن
بدان نیّت شوی درویش حاجی
[...]
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۱ - در تحقیق جهاد و معنی آن
ز بعد او دگر رکن جهاد است
که صاحب شرع اندر دین نهاد است
جهاد تو دو نوعست از ضرورت
که باید کرد در معنی و صورت
جهاد صورتی با کافران است
[...]