گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۹
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱

 

چون پرده خون دامن رنگین من است

چون رشته کوه بار سنگین من است

آنکس که ز دست غم نمی گردد شاد

با بی سروپائی دل غمگین من است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲

 

آن سان که ستاره در سما افزون است

در روی زمین حادثه گوناگون است

القصه از این حوادث رنگارنگ

بر هر که نظر بیفکنی دل خون است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳

 

چون موجد آزادی ما قانون است

ما محو نمی شویم تا قانون است

محکوم زوال کی شود آن ملت

در مملکتی که حکم با قانون است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴ - انتقادی نسبت به مستشاران آمریکایی

 

این غنچهٔ نوشکفته، خوش وا شده است

واین غورهٔ نارسیده حلوا شده است

آن را که برای نوکری آوردیم

دیری نگذشته زود آقا شده است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵ - صندوق آرا

 

صندوقچه‌ای که جای آرا شده است

هم روح گداز و هم دل آرا شده است

دیو و دد و دام و وحش و طیر است در آن

این جعبه مگر جنگل مولا شده است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶ - عدلیه

 

منصور که در عدلیه قادر شده است

دیر آمده زود از مصادر شده است

هشتاد و یک ابلاغ خلاف قانون

از جانب آن جسور صادر شده است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷ - عدلیه

 

تا بخت من و تو خواب‌تر از همه است

چشم تو و من پرآب‌تر از همه است

هرچند ادارات خرابند ولیک

عدلیه ما خراب‌تر از همه است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸

 

در ملک جهان زوال مال همه است

هنگام خوشی منال مال همه است

پامال غنی بود تهی دست چرا

گر نعمت و جاه و مال، مال همه است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹

 

دنیا چو یکی خانه و جای همه است

وین خانه غم سراسرای همه است

این است که عیش و نوش این خانه تمام

از بهر یکی نیست برای همه است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰

 

تشکیل جهان ز روی بی انصافی است

چون دستخوش تجمل اشرافی است

یک دسته خودخواه اگر بگذارند

از بهر بشر ثروت دنیا کافی است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

 

عالم همه عابدند و معبود یکی است

دنیا همه ساجدند و مسجود یکی است

با دیده انصاف چو نیکو نگری

روحانی و ما را همه مقصود یکی است

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

 

دنیا که مقر حکمفرمائی توست

سعی و عملش اصل خودآرائی تست

در پیش مدیر این تجارتخانه

سهم تو بقدر فهم و دانائی تست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

تا پایه معرفت نهادیم ز دست

یک سر به ره جهل فتادیم ز دست

چون کودک خرد بهر جوز و خرما

در و گهر ابلهانه دادیم ز دست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴ - صندوق آرا

 

این جعبه که آرا همه در دامن اوست

چون دور سپهر بی‌وفایی فن اوست

از بس که به این و آن دهد وعده وصل

خون دو هزار کشته در گردن اوست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵ - صندوق آرا

 

آن جعبه که رأی خلق گنجینه اوست

بی‌مهری روزگار از کینه اوست

فرمان سعادت و شقاوت دارد

این راز نهفته ای که در سینه اوست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶ - صندوق آرا

 

ای جعبه که سرنوشت ما در ید توست

مقصود عموم تابع مقصد توست

امروز که بی‌طرف شوی با بد و خوب

فرداست که خوب و بد ز خوب و بد توست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۷

 

ای توده که جهل در سرشت من و توست

هشدار که گاه زرع و کشت من و توست

تا شب پی حق خویش از پا منشین

برخیز که روز سرنوشت من و توست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۸

 

یا دوست دشمنند یا دشمن دوست

از دست رها مکن چو من دامن دوست

پرهیز نما ز دوستانی که ز جهل

گر خوار شوی چو خار در گلشن دوست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹

 

آن عهد که بسته شد میان من و دوست

بشکسته شد از فتنه اهریمن و دوست

دانستم از اول که در این کار آخر

انگشت نما شوم بر دشمن و دوست

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰

 

چون مرکز ثقل ما به جز مجلس نیست

آن کس که به مجلس نبود خاضع کیست

بر ملت اگر وکیل تحمیل شود

پس فایده حکومت ملی چیست

۲ بیت
فرخی یزدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۹
 
تعداد کل نتایج: ۳۷۸